Saturday, November 3, 2007

سحرگاهان

نزدیک برکه پارک میکنم و پیاده راه میافتم. زمین هنوز از مه سحرگاهی نمناک است. برگهای زرد روی گل کنار آب مثل ورقهایی از طلا برق میزنند. هوا هنوز مه آلود است و تازه. ابرهای صورتی و بنفش شده از نور طلوع در آسمان پراکنده اند. گاهی به ابرها نگاه میکنم و گاه به برگهای زرد روی چمن سبز. برکه هم سبزرنگ مینماید. مرغابیهای همیشگی کنار آب نشسته اند و منقار در بالشان فرو کرده اند. نفس عمیقی میکشم و به راه میافتم. روز نویی در پیش است.

No comments:

Post a Comment

About Me

My photo
An emigrant from an ancient civilization to North America, an engineer in marketing and management, a mom of working kind, who thinks when she talks, and who likes to write. I, L.B., own the copyright to the content.