Saturday, December 15, 2007

شاهد عینی

دیروز توی برنامه NPR دو تا مصاحبه گوش کردم. اولیش با همسران نیروهای امریکایی در عراق بود. ظاهرا یکسری محلهایی تعبیه شده واسشون که برند و در غرفه های خصوصی فیلم خودشون و پیغامشون رو ضبط کنند و فیلمها به افراد منظور منتقل میشد. راستش به نظرم بسیار غیر قابل تفکر بود. غیر قابل درک نیز هم.

بعد صحبت گروه Afghans for Afghans بود. ظاهرا گروهی هستند در سانفرانسیسکو که از سال 2001 برای افغانیها پوشاک زمستانه میبافند و تا بحال سی و دو هزار بافته فرستاده اند افغانستان. از جمله نقدهایی که به کارشون شده این بوده که چه بسا این لباسها به دست یکی از افراد طالبان بیافته. ولی خانم مسوول میگفت ما هیچ موضع سیاسی نداریم، اونقدر که برامون فردیت و انسانیت افغانها مهمه، مخصوصا کودکان. رنگ سبز برای کاموا ها پیشنهاد میشه بخاطر اینکه سبز رنگ مقدس و شاخصی است در اسلام! ... طرز فکر و عمل قشنگی بود به نظرم.

چند روز پیش در همین شبکه رادیویی صحبت همین جنگ عراق بود. اینکه چطور تمام بهانه تراشیهایی که برای شروع جنگ به خورد ملت دادند پوچ از آب در اومد ولی کسی توضیحی در این زمینه نداد. دیگه انگار دروغگو ها همچین هم رسوا نمیشند!

یادم افتاد به این ماجرا: چند هفته پیش رفته بودم بازار برای یک نی نی هنوز به دنیا نیومده ( که مال ما نیست) خرید کنم. 9 قطعه جنس خریدم و آمدم بیرون. وقتی رسیدم خونه دیدم توی لیست خریدم فقط 8 قطعه لیست شده و متوجه شدن یکی از جنسها حساب نشده. گذاشتمش کنار تا اینکه هفته پیش رفتم همون مغازه که هم پول اون رو بدم و هم یکی از جنسها رو که نمیخواستم پس بدم. جلوی در یکی از مسوولهای مغازه ایستاده بود و اگه پسدادنی داشتید علامت میزد که مشخص بشه از بیرون مغازه اومده. مکالمه من با این خانم جوان به این شکل پیش رفت:

- I have got an item I need to return and another one to pay for.

- ! [surprised look]

- Well, I was here a couple of weeks ago, your colleague apparently did not scan this item and it was not on my receipt, so I am here to pay for it.

- !! You are a crazy customer!

رفتم دم صندوق و دوباره ماوقع رو توضیح دادم.

- Oh! You are an honest customer!

- !!

- Thanks!

- !!!

ظاهرا اینکه دزدی نکنی تشکر داره!!

4 comments:

  1. Salam,
    I had the same situation a few weeks ago. I went to customer service and told them I need to pay for an item, because apparently the cashier forgot to scan it or she scanned it but it did not go through. The customer service representative was very confused. I told her, scan this item, I will pay for it, but I will leave it here, because I already have it in my home. She was totally confused and told me that I don't have to be worry about it. She just wanted to get rid of me, she did not understand ...

    ReplyDelete
  2. Nasim jaan salaam;
    I know what you mean. I had to explain a couple of times myself to a couple of people and in the end simplify the situation too.

    ReplyDelete

About Me

My photo
An emigrant from an ancient civilization to North America, an engineer in marketing and management, a mom of working kind, who thinks when she talks, and who likes to write. I, L.B., own the copyright to the content.