باز میگویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
من شیراز زاده شدم، اصفهان بزرگ شدم، اولین تجربه دوری از خانه را در شهرکرد داشته ام و عاشق مراسم اراکیها و آشها و حلیمهایشان هستم. خاطرات خوش کودکیم در گوشه و کنارتهران و خزرشهر پراکنده اند. نوجوانی را و عشق را و شعر عاشقانه گفتن را در اصفهان تجربه کردم و یار جاویدانم مرا در سده یافت. با گرمای محبت وعشقش در تورنتو عجین شدم. در تورنتو مادر شدم. و در محوطه سانفرانسیسکو اولین کاری را یافتم که واقعا دوستش دارم.
شیراز که میروم و از بالای کوی ارم به شهر مینگرم انگار باز ریشه میکنم.
تهران که میرسم لبخند به لبم میاید.
اصفهان که هستم نفس راحت میکشم. و همیشه نمازم را کامل میخوانم. قبله اش را هرجا که هستی با پیدا کردن کوه صفه پیدا میکنی.
دریا برای من یعنی خزر.
اقیانوس یعنی آرام.
جنگل یعنی آلگون کویین.
دلتنگ دوستان تورنتویی هستم. دلتنگ زیاد میشوم. مثلا برای بوی آسمانی مادرم.
ولی خانه ام اینجاست.
وطن یعنی زندگی گاهم. گاه زندگی من از شرق تا غرب گسترده است.
Thank you Nimeh Shab Jan! This is a beautiful post. Honest and uplifting. Perfect. Thanks.
ReplyDeleteleila jan , kheili kheili ziba bood .
ReplyDeleteبهاره گله خیلی به یادت بودم امروز. خوشحالازت نوشته ای داشتم. خوب باشی همیشه. سعی میکنم آخر هفته بهت زنگ بزنم.
ReplyDeleteLeila this post is so sweeeeet! luv it!
ReplyDeletesalam, aaakh delam baraayeh sedeh tang shod :-)
ReplyDeletesalaam tavakoli, ye taraaneye maroof hast ke mige "delam mikhaad baaz be sede bargardam", shenidi? keifiate sedash kami goosh kharaashe vali goosh kon shaayad yek kam delet vaa she ;)
ReplyDeleteفاش میگویم و از گفتهی خود دلشادم.
ReplyDelete